( 2046)غیب را ابری و آبی دیگر است |
|
آسمان و آفتابی دیگر است |
( 2047)ناید آن الا که بر خاصان پدید |
|
باقیان فی لبس من خلق جدید |
( 2048)هست باران از پی پروردگی |
|
هست باران از پی پژمردگی |
( 2049)نفع باران بها ران ، بُوالعجب ! |
|
باغ را باران پاییزی چو تب ! |
( 2050)آن بهاری، ناز پروردش کند |
|
وین خزانی ناخوش و زردش کند |
( 2051)همچنین سرما و باد و آفتاب |
|
بر تفاوت دان و سر رشته بیاب |
( 2052)همچنین در غیب انواع است این |
|
در زیان و سود و در ربح و غبین |
فى لبس من خلق جدید: برگرفته است از آیهى کریمه: «أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ اَلْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ » (مگر ما از آفرینش نخستین درماندیم، نه، ولى منکران، از آفرینش نو، در غفلت و اشتباهاند)[1]
سر رشته را یافتن: به کنایه، رسیدن به اصل و مبدا، حل مشکل.
غبین: غبن و زیان دیدن در معامله. مخفف: غبینه اسم مصدر.
انواع: به معنای همان صورتهای پنهانی و غیرمادی کائنات است.
مولانا میخواهد بگوید: همه موجودات و خوب و بد دنیا، یک صورت غیبی دائم و جاودان دارند و این کلام را به قرآن مستند میکند: « وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»چیزی نیست که خزائن آن نزد ما نباشد و ما آنها را به اندازه مشخصی فرو میفرستیم، نه بیشتر.[2]این گذرگاه، عالم غیب است که از درون دل مردِ آگاه آغاز میشود.
دانى چرا چون ابر شد در عشق چشم عاشقان زیرا که آن مه بیشتر در ابرها پنهان شود
اى شاد و خندان ساعتى کان ابرها گرینده شد یا رب خجسته حالتى کان برقها خندان شود
ز ان صد هزاران قطرها یک قطره ناید بر زمین ور ز آنک آید بر زمین جمله جهان ویران شود
جمله جهان ویران شود وز عشق هر ویرانهى با نوح هم کشتى شود پس محرم طوفان شود
طوفان،اگر ساکن بدى گردان نبودى آسمان ز ان موجب بیرون از جهت این شش جهت جنبان شود
دیوان، ب 5706 ببعد
( 2046) عالم غیب ابر دیگر و آب دیگر آسمان و آفتاب دیگر دارد. ( 2047) او جز بر خاصان آشکار نمىگردد و دیگران از آن در پرده بوده و محرومند. ( 2048) بارانى براى رشد و نمو و پرورش دادن است و باران دیگرى براى پژمرده نمودن.( 2049) باران بهارى نافع بوده و باران پائیز بمنزله تب است.( 2050) باران بهار نباتات را بناز مىپرورد و باران خزانى ناخوش و زرد مىکند.( 2051) و همچنین سرماها و گرماها و آفتاب فصول و بادها با هم متفاوتند.( 2052) در عالم غیب نیز همین عوامل موجود و مثل عالم مادى اقسام آنها در سود و زیان و در رنج و راحت با یکدیگر متفاوتند.
مولانا اعتقاد دارد به اینکه آنچه در آفرینش و جهان مادی میبینیم، یک صورت مادی و ظاهری دارد که فناپذیر است، اما در عالم غیب هم صورت دیگری دارد که خاصان حق میتوانند آن را ببینند. این صورت غیبی فناناپذیر و یکی از جلوههای آفرینش پروردگار است. مولانا میگوید: سرما و باد و آفتاب هم، گاه مفید و گاه زیانآور است و اگر به تفاوت آنها توجه کنی، سررشته معرفت اسرار حق را خواهی یافت. همچنین مولانا به سخن حکیم سنایی غزنوی اشاره میکند که:خلاصهْ آن این است: سیر روح انسان به سوی حق، از گذرگاهی است که در ورای این جهان و فراتر از این عالم ظاهر و زمین و آسمان است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |